اشعار مدح و وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها روح الله عیوضی آسمان سوخت و از پا افتاد زیر بار جگر داغ شما و دل سخت زمین برده چهار گل ماتم زده از باغ شما ** کرم و لطف خدا می ریزد از سر و روی در خانه تان شمع تان پای علی می سوزد و ملائک همه پروانه ی تان ** روزها می گذرد می آیی دیده را با غم دل خیس کنی مادرانه وسط خاک بقیع روضه ی علقمه تأسیس کنی ** خیمه ی اشک زلالت جاری ست می شود چند دهه یا سالی جگر گریه ی من درد گرفت پاشو از پای مزار خالی ** موج برداشته
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت